لزوم تفكيك علائم حتمي ظهور از علائم غيرحتمي - قسمت اول
لزوم تفكيك علائم حتمي ظهور از علائم غيرحتمي - قسمت اول
واژگان
1 - فتنه از ريشة فتن در لغت به معناي امتحان و آزمايش است. خليل پيشتاز لغويان گويد:اَلفتن اِحراقُ الشَّيء بالنّار؛ فتن به معناي سوزاندن چيزي با آتش است.(1)
آنگاه با آية شريفه براي گفتار خود گواهي ميآورد: (يَوْمَ هُمْ عَلَي النّارِ يُفْتَنُونَ)؛ روزي كه آنها در آتش گداخته ميشوند.(2)
ابن فارس كارشناس ريشهيابي لغات ميگويد: اصلٌ صحيحٌ يدلّ علي ابتلاءٍ و اختبارريال فتن يك واژة صحيحي است كه بر امتحان و آزمايش دلالت ميكند.(3) سپس ميافزايد، اگر طلا را با آتش بگدازند، گويند: فَتنت الذَّهب بِالنّار؛ يعني طلا را با آتش آزمودم.
روي اين بيان آن حوادث وحشتناكي كه مردم در آنها گداخته ميشوند تا فلز آنها شناخته شود و معيار تمام عيار آنها معلوم شود؛ فتنه ناميده ميشود. چنانكه در منطق وحي آمده است:
أحسب الناس أن يتركوا أن يقولوا امنّا و هم لا يفتنون؛ آيا مردم گمان ميكنند كه با گفتن ما ايمان آوردهايم رها ميشوند و آزموده نميشوند؟!(3)
از اين رهگذر احاديث غيبي رسول اكرم(صليالله عليه و آله و سلم)پيرامون كورانها، بحرانها، حوادث بنيانكن و مردافكن جهان را در كتابهايي گرد آورده، آنها را اَلْفِتن نام نهادند.
قديميترين و مشهورترين آنها، كتاب الفتن حافظ، نُعَيم بن حمّاد مروزي، متوفاي 229 ه.ق ميباشد. اين كتاب دهها بار به طبع رسيده و بيش از دو هزار حديث از احاديث فتن را دربر دارد.
2- ملاحم جمع ملحمه به معناي جنگ و كشتار است. خليل گويد: الملحمة: الحرب ذات القتل، ملحمه يعني جنگ صاحب كشته.(5)
ابن فارس در اين رابطه ميگويد: لحم به معناي تداخل است. گوشت را از اين جهت لحم گويند كه برخي از اجزاي آن در برخي ديگر فرو رود، و جنگ را به دو جهت ملحمه گويند: يكي اين كه افراد در جنگ در صفوف يكديگر فرو روند. ديگر اينكه كشتهها در آن همانند گوشت روي هم انباشته شوند.(6)
كتابهايي كه پيشگوييهاي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در مورد جنگها، جدالها، و كشتارها را در خود جاي دهند؛ الملاحم خوانده ميشوند.
قديميترين كتابي كه بهنام الملاحم در دست داريم؛ كتاب الملاحم حافظ احمدبن جعفربن محمد مشهور به ابن المُنادي متوفاي 336 ه.ق ميباشد. اين كتاب با تحقيق عبدالكريم عقيلي به چاپ رسيده و شامل 312 حديث ميباشد.
3- اَشراط جمع شَرَط به معناي نشانه و سرآغاز است. خليل گويد: اولين ستارة بهاري را شرط گويند، لذا سرآغاز هر چيزي را شرط ناميدند و أشراط الساعة يعني نشانههاي آن.(7)
ابن فارس گويد: شرط فقط يك معني دارد و آن نشانه است. اشراط الساعة يعني نشانههاي آن.(8) او ميگويد: به شُرطه (پليس) نيز از اين جهت شرطه گويند كه آنها نشانه دارند. يعني لباس مخصوصي (انيفورم) ميپوشند تا به اين وسيله شناخته شوند.(9)
ساعة به معناي رستاخيز است. اشراط الساعة يعني نشانههاي رستاخيز.
كتابهايي كه در اين رابطه مستقلاً تدوين يافته، اشراط الساعة نام دارند. يكي از مشهورترين آنها كتاب الإشاعة لأشراط السّاعة از سيد محمدبن عبدالرسول بزرنجي، متوفاي 1103 ه.ق ميباشد.(10)
4- عَلائم جمع علامة از ريشه عَلَم به معناي نشانه است. خليل ميگويد: علم به معناي پرچم است كه لشكر به نشانة آن گرد آيند. علم يعني نشانهاي كه در راه ميزنند تا علامتي باشد كه بوسيلة آن راه يابند.(11)
ابن فارس ميگويد: علم به معناي نشانهاي است كه در چيزي باشد و آن را از ديگري مشخص و متمايز نمايد.(12)
آنچه در احاديث به عنوان نشانههاي ظهور حضرت بقيةالله –ارواحنا فداه- بيان شده، به آنها علائمظهور يعني نشانههاي ظهور گويند.
در اين رابطه آثار فراواني تحت عنوان علائمالظّهور، علامات الظّهور و علامات المهدي از علماي فريقين منتشر شده است.(13) اخيراً نيز با عنوان علائم آخر الزمان آثاري منتشر ميشود. از شيخ صدوق نيز كتابي به نام علامات آخرالزمان گزارش شده است.(14)
گسترة علائم ظهور
نشانههاي ظهور كه در اصطلاح فتن، ملاحم و اشراط الساعة نيز ناميده ميشوند؛ از نخستين روز رحلت رسول اكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) آغاز شده، تا هنگامة ظهور ادامه دارند.
استراتژي فدك، ماجراي سقيفه، گزينش خليفه، تهاجم به خانة وحي، روي كار آمدن معاويهها و حجاجها، شهادت امام حسين(عليهالسلام)، عمار ياسر، حجربن عدي، ميثم تمار و ديگر شهداي راه فضيلت در احاديث فتن و ملاحم جاي خاصي دارد.
در احاديث ملاحم و فتن خروج قرامطه، سقوط بني اميه و بني عباس، فتح استانبول، اشغال عراق و افغان توسط سركردة كفر، و ديگر رخدادهاي جهان تا هنگامة ظهور و انفجار نور، به روشني پيشبيني شده است.
علاوه بر كتابهاي مستقلي كه در اين رابطه تأليف شده؛ در دهها كتاب پايه و مرجع، بابهايي چون فتن، ملاحم و اشراطالساعة به نقل اين روايات اختصاص يافته است.
اين احاديث همانند ديگر احاديث غيبي از سرچشمة زلال قرآن و عترت نشأت گرفته، در مجامع حديثي ثبت شده و همانند دانههاي تسبيح با نظم و ترتيب خاصي در بستر زمان تحقق يافته، صحت و استواري سخنان پيشوايان را براي همگان روشن و مبرهن ميسازد.
بسياري از كتب پايه و مرجع مربوط به نشانههاي ظهور و ديگر مسائل مهدويت، در كشاكش روزگار، به ويژه در تهاجم مخالفان به كتابخانههاي شيعيان دستخوش حريق شده، از بين رفتهاند و فقط گزارشي از آنها در كتابهايي چون رجال نجاشي و فهرست شيخ طوسي باقي مانده است.
كهنترين اثر بر جاي مانده از اوايل قرن سوم هجري كتاب ارزشمند الفتن اثر نُعَيم بن حماد مروزي، متوفاي 229 ه.ق ميباشد. اهميت ويژه اين كتاب در اين است كه مؤلّف آن 26 سال پيش از تولد حضر وليعصر – ارواحنا فداه- ديده از جهان فرو بسته و از محدثان مشهور زمان خود بوده، بخاري از او در صحيح روايت كرده و شماري از علماي رجال بر وثاقت او تأكيد نمودهاند.(14) تعدادي از نسخههاي دستنويس آن تا زمان ما محفوظ مانده است.(16)
از ديگر ويژگيهاي اين كتاب گستردگي و جامعيت آن است كه بيش از 2000 حديث پيرامون فتن، ملاحم و نشانههاي ظهور را در بردارد.
سيد ابن طاووس، 308 حديث از اين كتاب برگزيده و به پيوست 115 حديث از فتن سليلي و 93 حديث از فتن زكريا بن يحيي بزاز در كتابي گرد آورده و آن را التشريف بالمنن نام نهاده است.(17)
در ميان كتابهايي كه در اين زمينه توسط معاصران به رشته تحرير درآمده، به سه نمونه اشاره ميكنيم:
1- علامات المهدي المنتظر از شيخ مهدي فتلاوي، شامل 525 حديث.
2- نوائب الدّهور في علائم الظهور از علامه ميرجهاني (1413 ه.ق) در چهار مجلد، شامل 555 حديث.
3- معجم الملاحم و الفتن از سيد محمود دهسرخي (معاصر) شامل 1800 سرفصل.
روي اين بيان شمار نشانههاي ظهور از مرز 2000 ميگذرد كه بسياري از آنها تحقق يافته و شماري در حال تحقق يافتن است.
علائم حتمي و غير حتمي
در ميان بيش از 2000 علائم ظهور، تعدادي از آنها علائم حتمي و بقيه علائم غير حتمي ميباشند. تعداد علائم حتمي از انگشتان دست نميگذرد. آنچه مسلم است تعداد پنج نشانه از اين نشانهها حتمي ميباشند كه عبارتند از:
1. خروج سفياني؛
2. خروج يماني؛
3. بانگ آسماني؛
4. خسف بيدا؛
5. قتل نفس زكيه.
فرق اساسي اين نشانههاي پنجگانه با ديگر نشانهها در اين است كه با تحقق يافتن هر يك از نشانههاي غيرحتمي دلها آكنده از سرور ميشود. ياد يار مهربان در اعماق جان شيفتگان ظهور و مشتاقان حضور روحي تازه ميدمد. نويد فرارسيدن بهار ظهور، دلهاي خسته از خزان غيبت را اميدي تازه ميبخشد. ولي چشم به راهان ظهور و منتظران امام نور، از زمان پايانپذيري شب ديجور غيبت و فرارسيدن دوران موفور السّرور ظهور آگاه نميشوند. ليكن هنگامي كه يكي از نشانههاي حتمي تحقق پيدا كند؛ همة چشم بهراهان از تاريخ دقيق انفجار نور و فرارسيدن هنگامة ظهور آگاه ميشوند. زيرا براساس روايات فراوان، پس از خروج سفياني و سيطرهاش بر سه كشور سوريه، اردن و فلسطين تنها هشت ماه، آري فقط هشت ماه بعد، يوسف زهرا از كنار خانة خدا ظهور ميكند و آن دست نيرومند الهي از آستين غيبت بيرون ميآيد و آرزوي ديرينة همة انبياء و اولياء تحقق مييابد.
وجه اشتراك علائم ظهور با فتن، ملاحم و اشراط ساعة
پيش از بيان وجه امتياز علائم حتمي از غير حتمي، درنگي كوتاه در وجه اشتراك علائم ظهور با فتن و ملاحم و اشراطالساعة خواهيم داشت:
1- ارتباط و وجه اشتراك علائم ظهور با فتن اين است كه در كتب فتن به تفصيل از فتنههاي پيش از ظهور، چون فتنه سفياني، لشكر سفياني، سپاه قحطاني، فتنههاي يمن، بربر، مصر، حبشه، شام، بغداد و از همه مهمتر فتنة دجّال گفتوگو شده است.(18)
2- ارتباط علائم ظهور با اخبار ملاحم در مورد درگيري سفياني با حسني، كشتار بغداد، كوفه، بصره، قرقيسيا و ديگر حوادث خونيني كه در آستانة ظهور به وقوع ميپيوندد ميباشد.(19)
3- ارتباط علائم ظهور با روايات اشراطالساعة در اين است كه:
اولاً: يكي از اشراطالساعة ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است.
ثانياً يكي ديگر از اشراطالساعة نزول حضرت عيسي(عليهالسلام) است كه ارتباط مستقيم با ظهور دارد.
ثالثاً: يكي ديگر از اشراطالساعة خروج دجال است كه در ايام ظهور خواهد بود.
رابعاً: يكي ديگر از اشراطالساعة خسف در جزيرةالعرب است كه به احتمال قوي همان خسف سرزمين بيداء باشد كه از نشانههاي ظهور است.(20)
وجه امتياز علائم حتمي از علائم غير حتمي
قبلاً اشاره كرديم كه علائم غير حتمي در مشخص نمودن وقت ظهور كاربرد ندارد. در حاليكه وقتي نخستين نشانه از نشانههاي حتمي مشاهده شد؛ همة چشم بهراهان آن امام نور متوجه ميشوند كه دوران تيره و تار غيبت به سرآمده، لحظة وصال فرا رسيده، و خورشيد تابان امامت در حال طلوع است تا پهن دشت گيتي را با نور خود منور سازد، و منطق وحي در شُرُف تكوين است. و أشرقت الأرض بنور ربّها؛ زمين با نورپروردگارش منور گرديد.(21)
ادامه دارد.
پی نوشتها:
1- خليل، العين، ترتيب كتاب العين، ص 616.
2- سورة ذاريات (51)، آيه 13.
3- ابن فارس، معجم مقاييس اللغة، ج4، ص472/
4- سورة عنكبوت (29)، آيه 2.
5- خليل، همان، ص 732.
6- ابن فارس، همان، ج 5، ص 238.
7- خليل، همان، ص411.
8- ابن فارس، همان، ج3، ص260.
9- همان، ص 261.
10- در قاهره، دمشق و بيروت مكرر به چاپ رسيده است.
11- خليل، همان، ص 574.
12- ابن فارس، همان، ج4، ص109.
13- براي كتابشناختي آنها ر.ك: نگارنده، كتابنامة حضرت مهدي، ج2، ص 520-528.
14- نجاشي، الرجال، ص 390، رقم 1049.
15- ابن حجر عسقلاني وثاقت او را از احمد حنبل، معين، عجلي و ابوحاتم نقل كرده و خود طبق نظر آنها اظهار نظر كرده است. ر.ك: ابن حجر، فتح الباري، جلد مقدمه، ص 447.
16- از جمله: نسخة كتابخانة بيريتيش ميوزيم، لندن، تاريخ استنساخ 706 ه.ق و نسخة كتابخانة عاطف افندي، استانبول، به تاريخ 687 ه.ق.
17- اين كتاب دهها بار در ايران، لبنان و عراق به نام: الملاحم و الفتن چاپ شده و اخيراً به نام اصلي خود: التشريف بالمنن في التعريف بالفتن، در قم چاپ و منتشر شده است.
18- ر.ك: ابن حماد، الفتن؛ ابن حنبل، الفتن؛ شيخ فادي اسعد نصيف، الفتن و المحن.
19- ر.ك: ابن المنادي، الملاحم، تحقيق عُقَيلي؛ سيد ابن طاووس، الملاحم و الفتن.
20- ر.ك: بزرنجي، الاشاعة لا اشراط الساعة؛ يوسف بن وابل، اشراط الساعة؛ صلاح الدين محمود، اشراط الساعة الصغري و الكبري؛ محمد سلامه جبر، اشراط الساعة و اسرارها؛ قاضي محمد ابن كنعان، اشراط الساعة و امور الآخرة.
21- سورة زمر(39)، آية 69.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}